در این مطلب، اصلیترین دلایل شکست استارتاپها بررسی میشود و همزمان، اصطلاحات و عبارات کاربردی حوزه نوآوری معرفی میگردند. این امر منجر به آشنایی خوانندگان با این اصطلاحات و آگاهی از مهمترین دلایل شکست استارتاپها خواهد شد. در این نوبت، به مقولهی PIVOT (به فارسی: چرخش، تغییر جهت) پرداخته شده است. ابتدا توضیحاتی برای آشنایی با این مفهوم ارائه شده و سپس تأثیر پیوت کردن بر موفقیت و شکست کسب و کار بررسی گردیده است.
«من هیچوقت شکست نخوردم، بلکه فقط 10 هزار راه پیدا کردم که به هدف نمیرسید.» احتمالاً این جمله از توماس ادیسون را شنیدهاید یا این جملهی معروف «افراد موفق از تجربیات و درسهای شکست برای رسیدن به هدف استفاده میکنند» را از کتاب "شکست، معلم بزرگ زندگی" اثر پیمان صحرایی خواندهاید. مفهوم درس گرفتن از شکست، در فرهنگها و مکاتب فکری مختلف بسیار شناخته شده و متداول است و افراد هوشمند همواره توصیه میکنند که از شکستهای دیگران بیاموزید تا خودتان به تجربههای تلخ دچار نشوید.
استارتاپها در مسیر تبدیل شدن به کسبوکارهای موفق و دستیابی به اهداف خود، با موانع و چالشهای متعددی روبرو هستند. هر یک از این چالشها بهطور منحصر به فرد میتواند یک استارتاپ را به سمت شکست سوق دهد و پیشگیری از این شکستها با شناخت این چالشها و راهحلهای مرتبط امکانپذیر خواهد بود.
در این مجموعه مقالات، قصد داریم با بررسی دلایل شکست استارتاپها که بر اساس مطالعات و دادههای معتبر بهدست آمدهاند، اصلیترین دلایل شکست را شناسایی کنیم و در این راستا به توضیح اصطلاحات و عبارات کاربردی حوزه نوآوری بپردازیم. این امر به آشنایی خوانندگان با این اصطلاحات و درک بهتر دلایل اصلی شکست استارتاپها منجر خواهد شد.
این مجموعه از مقالهای با عنوان "The Top 20 Reasons Startups Fail" (به فارسی: 20 دلیل عمدهی شکست استارتاپها) اقتباس شده که توسط CB Insights منتشر شده است. دادههای این مقاله بر اساس مصاحبه با 101 استارتاپ پس از شکست تهیه شده و اعتبار ویژهای به این دادهها میبخشد.
نویسنده مقاله توضیح میدهد که 20 دلیل ذکر شده، دلایلی هستند که بیشترین تکرار را داشتهاند و دلایل دیگری نیز وجود دارد که در این مقاله ذکر نشده است. همچنین لازم به ذکر است که هر استارتاپ ممکن است دلایل متعددی برای شکست خود مطرح کند، بنابراین جمع درصد دلایل ذکر شده ممکن است بیش از 100 باشد. در واقع، این درصدها نشاندهندهی تعداد دفعات تکرار دلایل در مجموع مصاحبهها است.
برخی از دلایل شکست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، ممکن است در نگاه اول جدی بهنظر نرسند، اما واقعیت این است که هیچگاه تنها یک دلیل برای شکست وجود ندارد. این دلایل در کنار هم میتوانند باعث سقوط یک استارتاپ و از دست رفتن فرصتهای پیشرو برای یک ایده و یک تیم شوند.
پیوت کردن
در ادامه توضیحات مختصری در خصوص اصطلاح کاربردی "پیوت کردن" آورده شدهاست.
پیوت (Pivot) در کسب و کار به معنای ایجاد تغییرات اساسی در استراتژی یک شرکت است که میتواند بر روی محصولات، بازار هدف یا مدل کسب و کار تأثیر بگذارد. این تغییرات معمولاً به تدریج و با هدف بهبود درآمد یا بقای شرکت در بازار انجام میشود و در پاسخ به چالشهایی مانند عدم تناسب محصول با بازار، تغییرات در شرایط بازار یا کمبود منابع صورت میگیرد.
عدم تناسب محصول با بازار: تغییر محصول برای برآورده کردن نیازهای مشتریان.
تغییرات در شرایط بازار: سازگاری با تغییرات نیازها و رقابت.
کمبود منابع: بهینهسازی استراتژی با توجه به محدودیتها.
عدم موفقیت استراتژی فعلی: تغییر مسیر برای بهبود عملکرد.
1. پیوت محصول: تغییر در ویژگیهای محصول.
2. پیوت بازار: تمرکز بر مشتریان جدید.
3. پیوت تکنولوژی: تغییر به فناوری جدید.
4. پیوت مدل کسبوکار: تغییر در نحوه درآمدزایی.
1. سازگاری با تغییرات بازار.
2. بهبود محصولات و خدمات.
3. افزایش درآمد و سودآوری.
4. ایجاد مزیت رقابتی.
1. هزینههای اجرایی بالا.
2. عدم اطمینان و ریسک.
3. مقاومت داخلی کارکنان.
4. احتمال از دست دادن مشتریان.
1. شناسایی نیاز به پیوت.
2. تحقیقات بازار.
3. تعیین هدف پیوت.
4. طراحی و آزمایش ( MVPمحصول حداقلی.)
5. تکرار و اصلاح MVP
6. آمادهسازی برای ارائه محصول.
7. اشتراکگذاری تغییرات با ذینفعان.
8. اجرای پیوت.
9. نظارت بر عملکرد.
10. افزایش مقیاس.
1. PayPal: تغییر از کیف پول دیجیتال به پلتفرم پرداخت آنلاین.
2. YouTube: تغییر از سایت دوستیابی به پلتفرم اشتراکگذاری ویدیو.
3. Netflix: تغییر از اجاره DVD به خدمات استریمینگ.
4. Twitter: تغییر از پادکست به میکروبلاگینگ.
5. Instagram: تغییر از اپلیکیشن اشتراکگذاری موقعیت به شبکه اجتماعی عکس.
دلایل شکست استارتاپها
پس از در نظر گرفتن توضیحات فوق، به دو مورد از 20 دلیل ذکر شده در مقاله منبع که مرتبط با پیوت کردن هستند خواهیم پرداخت:
- پیوت نکردن در مواقع ضروری: 7 درصد تکرار
دیر اقدام کردن یا پیوت نکردن از یک محصول بد، یک تصمیم غلط و یا استخدام فرد نامناسب، از طرف 7 درصد از استارتاپهای شکست خورده مورد مطالعه، به عنوان یکی از دلایل شکست معرفی شدهاست. پافشاری بیش از حد بر یک ایدهی نامناسب منجر به از دست دادن منابع، توقف رشد و بیانگیزگی کارکنان خواهد شد.
یکی از مدیران استارتاپ های شکست خورده نقل می کند:
"ما در حین انجام پیوت بین استراتژیای که میدانستیم ناموفق خواهد بود و استراتژیای که معتقد بودیم میتواند موفق باشد اما نمیتوانیم با تکاپو آن را دنبال کنیم، گیر افتادیم. هر روزی که بدون نتیجه میگذشت، ما ناامیدتر می شدیم و یک گام به سوی شکست خوردن اولین شرکت من بود. من و همکارانم تمام توان خود را برای عبور از این مرحله به کار گرفتیم اما موفق نشدیم."
- عدم موفقیت در اجرای پیوت: 10درصد تکرار
نمونههای بسیار موفقی از پیوت کردن وجود دارد، مثل Burbn به instagram یا ThePoint به Groupon اما گاهی پیوت کردن منجر به پیشرو گرفتن مسیر اشتباه جدیدی خواهد شد؛ یکی از مدیران استارتاپهای شکست خورده نقل میکند:
"پیوت کردن بیهدف و حسابنشده کاملا بینتیجه خواهد بود. پیوت کردن باید کاملا برنامه ریزی شده و دقیق باشد، به طوری که تغییرات بیزینس مدل مشخص باشد، فرضیه ها ارزیابی شوند و نتایج، محاسبه و اعتبارسنجی شوند. در غیر این صورت، پیوت کردن بینتیجه خواهد بود."
حرکت دادن یک استارتاپ از میان موانع به سوی موفقیت مانند هدایت یک کشتی در تنگه سنگی است که باید از بین صخره ها عبور کرد و با تغییر جهت دادنهای دقیق و حساب شده از برخورد با صخرهها جلو گیری کرد. در این مطلب توضیحات مختصری در خصوص پیوت کردن یک کسبوکار ارائه شد و آن دسته از دلایل شکست که مرتبط با پیوت کردن بودند با نقل قولهای مالکین و مدیران استارتاپهای شکست خورده بررسی شد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که استارتاپها باید از عوامل مختلف اثرگذار مطلع باشند و مشکلات را شناسایی کرده و برای رفع آنها برنامهریزی و عمل کنند.
منبع: CB Insights